عاشق خدا

 

 

 

خستــه ام…

از صبوری خستـــه ام…

از فریـــادهایی که در گلویـــم خفـه ماند…

از اشــک هایی که قـاه قـاه خنـــده شد…

و از حـــرف هایی که زنده به گـــور گشت در گــورستان دلم

آســان نیست در پس خـــنده های مصــنوعی گریــه های دلت را ،

در بی پنـــاهیت در پشت هـــزاران دروغ پنهـــان کنی…

این روزهــا معنی را از زندگـــی حذف کــرده ام…

برایــم فرق نمـــی کند روزهایـــم را چگونــه قربانـی کنم

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت16:4توسط فاطمه و محمد صادق | |

نمـــی دانم چــــرا
این روزهــــا
در جـــواب هـــرکــــه از حـــالم مـــی پرســــد
تـــا مــــی گویــــم:خوبــــــــم
چشمـــــانم
خیس مــــی شـــــود

+نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت16:1توسط فاطمه و محمد صادق | |

تمام خستگی هایت را میخرم

تمام دردهایت را میخرم

تمام آرزوهایت را میخرم

تمام انتظارت را میخرم

همه را یکجا میخرم

تو فقظ قول بده .........

صدای خنده هایت را به کسی نفروشی

+نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت16:0توسط فاطمه و محمد صادق | |

تمام خستگی هایت را میخرم

تمام دردهایت را میخرم

تمام آرزوهایت را میخرم

تمام انتظارت را میخرم

همه را یکجا میخرم

تو فقظ قول بده .........

صدای خنده هایت را به کسی نفروشی

+نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت16:0توسط فاطمه و محمد صادق | |

 

چطور می توان به تاول های پا گفت :

تمام مسیر طی شده ،

اشتباه بود . . .

+نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت15:40توسط فاطمه و محمد صادق | |